۱۳۸۸ دی ۴, جمعه

زمستان وطن !

زمستان آمد و دریغ از اندکی تغییر .
زمستان آمد و نه برفی و نه سرمایی، نه اندک سوزی که در جیب کند پنهان ،دستهای لرزان را .
زمستان آمد و من هنوز گرمم .
زمستان وطن طعم دگر دارد .
زمستان وطن امسال حرفها و رمزها دارد .
زمستان وطن سرد است و گرم است .
زمستان وطن آخر به سر شور دگر دارد .
زمستان وطن برف دارد، ابر دارد ،اشک دارد ، درد دارد .
و کور سویی امید ،
در پی آن نازنین نوروزی از آزادی.
دلم تنگ زمستان است .

۱۳۸۸ آذر ۱۹, پنجشنبه

بزرگراه شیخ فضل الله نوری !

هرچه بیشتر توی تاریخ مملکتم ریز میشم بیشتر تعجب میکنم . این همه فراز و نشیب برای یک ملت بواقع عجیب و غریب است .
مدت زمان زیادی نیست که به تاریخ معاصر ایران علاقه بیشتری نشان میدهم و در تلاشم آگاهی تاریخی خودمو در خصوص مشروطه و بعد از آن بیشتر و بیشتر کنم .
در همین راستا چندی پیش به جمله ایی از شیخ فضل الله نوری در کتاب مشروطه ایرانی نوشته دکتر ماشاالله آجودانی برخوردم که عین آن را از این منبع نقل میکنم :
فضل الله نوری خطاب به ناظم الاسلام میگوید :" ترا به حقیقت اسلام قسم میدهم آیا مدارس جدیده خلاف شرع نیست ؟ و آیا ورود به این مدارس،مصادف با اضمحلال دین اسلام نیست ؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک ،عقاید شاگردان را سخیف و ضعیف نمی کند ؟ مدارس را افتتاح کردید . آنچه توانستید در جراید از ترویج مدارس نوشتید ، حال شروع به مشروطه و جمهوری کردید ؟"
کاری به این ندارم که در بسیاری از منابع دیگر هم در مورد کارشکنی های این شیخ در مشروطه بسیار مطلب هست، چون به نظرم همین جمله اگر درست باشد حجت را برای همگان تمام کرده است .
سوال و تعجب من از این است که آیا همین جمله برهانی بسیار قوی نیست که نام این شیخ روی بزرگراهی در تهران در پایتخت جمهوری اسلامی چندان زیبنده نیست ؟
به نظرم میرسد که در تاریخ مملکت ما انسانهای شایسته تر برای همچین بزرگداشت و تکریمی کم نباشد .
البته که قدما گفته اند صلاح مملکت خویش خسروان دانند . شاید چه چیزایی هست که من نمیدونم و نخوندم !

۱۳۸۸ آذر ۱۲, پنجشنبه

براستی ما چرا اینجوری هستیم ...

این دوست چینی - مالایی من (صاحبخانه عزیز ) به دلیل اینکه مدیر مجموعه مسکونی است ارتباط زیادی با تمام ساکنین شهرک دارد . از اینرو که شهرک ما نزدیکترین شهرک به دانشگاه است تعداد زیادی از هم وطنان گرامی از جای جای ایران اینجا سکنی گزیده اند.
همیشه انبوهی سوال و تناقض و ابهام در مورد رفتار و کردار ما ایرانی ها دارد و از این رو که خودش و خانواده اش با من و همسر استوایی بسیار صمیمی است ، هیچ ابایی ندارد که رک و پوست کنده در مورد این ابهامات از ما توضیح و تفسیر بخواهد .
در بسیاری از موارد قانعش میکنیم ولی برخی از رفتارها ما رو هم حیرت زده میکنه !!!
خلاصه اخیرا میگه شما ایرانیها خیلی عجیبید !!! همیشه وقتی یه کاری دارید طرف شما فورا بدون فوت وقت باید برای خدمت رسانی و حل مشکل حاضر باشه و حتی یک دقیقه تاخیر از سوی شما ایرانیها پذیرفته نیست ...
اما وقتی با شما قرار میذارن که جایی برن یا جلسه باشه یا اجاره پرداخت شه و یا ... از هرگونه دیر کردن و سر وقت حاضر نشدن و سر وقت نرسیدن هیچ ابایی ندارید ...
خدایش این دوست من این یکیو خیلی خوب فهمیده و من هیچ جوابی واسش ندارم ...!!!
براستی ما چرا اینجوری هستیم ...
البته اینو بهش گفتم که ما هممون اینطوری نیستیم ولی خودمم خیلی قبول ندارم چه برسه به اون دوست عزیز