۱۳۸۸ اسفند ۱۹, چهارشنبه

کارناوال چینی

چند روز پیش آخرین روز جشنهای سال نو چینی بود . در این منطقه که ما هستیم به همین مناسبت هرسال یک کارناوال بسیار جالب در شهر براه می افتد .
به توصیه یکی از دوستان چینی و به اتفاق چندی دیگر از دوستان ما نیز به محل عبور این کارنوال شادی رفتیم و با تدارکات دوست چینی در یک محل مناسب با دید عالی مستقر شدیم . جمعیت بسیاری که اکثر آنها هم چینی بودن از ساعتها قبل خودشونو به مسیر عبور کارناوال رسانیده و مستقر شده بودند . از قرار معلوم این کارناوال در نوع خودش بسیار پراهمیت است . از اینرو افراد بسیاری از شهرها و کشورهای دیگر هم برای دیدن و حتی اجرای برنامه به این منطقه می آیند .
شهر بطور کلی توسط پلیس کنترل میشد و همکاری پلیس با برگزار کنندگان مراسم بسیار جالب و قابل تامل بود . شادی و سرور در بین جمعیت موج میزد .
خلاصه راس ساعت 6 بعد از ظهر کارناوال شروع به حرکت کرد و تا حدود 10 شب طول کشید که این قطار سراسر شادی و جشن و رقص از مقابل دیدگان ما عبور کند .
برنامه ها و رسوم متعددی به اجرا گذاشته شد که بسیاری از آنها ریشه در آداب ، رسوم، سنن و افسانه های مردم چین داشت.
رقص اژدها و شیر که به دفعات و به شکلهای گوناگون اجرا شد ، بی نهایت زیبا و جذاب بود . اهدا انواع نوشیدنی و شیرینی بخصوص به کودکان بسیار زیاد بود .
از مهمترین رسوم این کارناوال بیرون آوردن خدایان از معابد بود که پنج خدا از معبد اصلی شهر بیرون آورده و بر دوش مردم در مسیر حمل میشدند و پیروان آنها با احترام به نیایش و پرستش آن مشغول میشدند.
در این ما بین از دور دست صدای اذان نیز بگوش میرسید و برخی از ما را در خصوص آزادی ادیان و عقیده وباور بفکر فرو برد.
بطور کلی مراسم بسیار مجلل و زیبایی بود و در پایان بلافاصله شاهد تمییز کردن خیابانهای مسیر عبور کارنوال از هر گونه زباله بودیم که در نوع خود نشان از هماهنگی کامل تمام ارگانهای شهری با این مراسم سنتی داشت . با توجه به اینکه خیلی از این دست اندرکاران از دین و آیین دیگر بودند .
و در انتها چند عکس از این مراسم











۲ نظر:

همسر استوایی گفت...

ای کاش ما هم می تونستیم انفدر آزاد و قشنگ مراسم باستانی و فدیمی خودمون را پاس بداریم و حفظش کنیم.

رگبار گفت...

استوایی جون میشه این قدر عصا قورت داده ننویسی پسر؟