این که میگن ادبیات ما آینه تمام نمای احساسات ماست ، پر بیراه نگفتن . گاهی آدم یک عالمه حرف و حدیث تو ذهنشه که نمیتونه بزبان بیاره ، و حتی اگه بشه آورد باید کلی سانسورش کرد و از سر و تهش زد . ولی وقتی با دقت بیشتری مجموعه اشعار شاعران این سرزمین مد نظرم قرار میگیره ، متوجه میشوم بعضی از احساسات سالیان سال در این سرزمین مشترک بوده و شاعران زیادی در این خصوص سروده دارند . حسی دارم که نه میتونم به زیان بیارم و نه قابل تفسیره فقط این غزل شیخ اجل سعدی شیرازه که میتونه این حس تا حدود زیادی بیان کنه .
برخیز تا یک سو نهیم این دلق ازرق فام را بر باد قلاشی دهیم این شرک تقوا نام را
هر ساعت از نو قبلهای با بت پرستی می رود توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را
می با جوانان خوردنم باری تمنا میکند تا کودکان در پی فتند این پیر دردآشام را
از مایه بیچارگی قطمیر مردم میشود ماخولیای مهتری سگ میکند بلعام را
زین تنگنای خلوتم خاطر به صحرا میکشد کز بوستان باد سحر خوش میدهد پیغام را
غافل مباش ار عاقلی دریاب اگر صاحب دلی باشد که نتوان یافتن دیگر چنین ایام را
جایی که سرو بوستان با پای چوبین میچمد ما نیز در رقص آوریم آن سرو سیم اندام را
دلبندم آن پیمان گسل منظور چشم آرام دل نی نی دلارامش مخوان کز دل ببرد آرام را
دنیا و دین و صبر و عقل از من برفت اندر غمش جایی که سلطان خیمه زد غوغا نماند عام را
باران اشکم میرود وز ابرم آتش میجهد با پختگان گوی این سخن سوزش نباشد خام را
سعدی ملامت نشنود ور جان در این سر میرود صوفی گران جانی ببر ساقی بیاور جام را
هر ساعت از نو قبلهای با بت پرستی می رود توحید بر ما عرضه کن تا بشکنیم اصنام را
می با جوانان خوردنم باری تمنا میکند تا کودکان در پی فتند این پیر دردآشام را
از مایه بیچارگی قطمیر مردم میشود ماخولیای مهتری سگ میکند بلعام را
زین تنگنای خلوتم خاطر به صحرا میکشد کز بوستان باد سحر خوش میدهد پیغام را
غافل مباش ار عاقلی دریاب اگر صاحب دلی باشد که نتوان یافتن دیگر چنین ایام را
جایی که سرو بوستان با پای چوبین میچمد ما نیز در رقص آوریم آن سرو سیم اندام را
دلبندم آن پیمان گسل منظور چشم آرام دل نی نی دلارامش مخوان کز دل ببرد آرام را
دنیا و دین و صبر و عقل از من برفت اندر غمش جایی که سلطان خیمه زد غوغا نماند عام را
باران اشکم میرود وز ابرم آتش میجهد با پختگان گوی این سخن سوزش نباشد خام را
سعدی ملامت نشنود ور جان در این سر میرود صوفی گران جانی ببر ساقی بیاور جام را
۵ نظر:
شما لينك شدي دوست عزيز
لطفا من رو هم با نام: "بايد تو رو پيدا كنم" لينك كنيد
سلام
از مطالبت لذت می برم
وب بسیار زیبایی داری.
به وب من هم سری بزنی خوشحال می شوم
(خط قرمز)
سلام با اینکه کلن نفهمیدم چی گفتی اما از این شعر سعدی خیلی خوشم میاد
آخرين شعرم را آپ كردم
منتظر حضورت هستم
ممنون كه سر زدي دوست عزيز
لينك شدي
تو ام منو با عنوان "بايد تو رو پيدا كنم" لينك كن
بازم بهم سر بزن
ارسال یک نظر